نتایج جستجو برای عبارت :

جنبش نوین دانشجویی: اصالتِ زندگی

اگر به من بگویی زشت، زیباتر نخواهی شد.
اگر مرا چاق و بدهیکل  بخوانی، لاغر و خوش اندام خوانده نمی شوی.
اگر مرا احمق صدا بزنی، زیرک و باهوش خطاب نمی شوی.
اگر به من بگویی بی سواد، مدرک تحصیلی ات بالا نمی رود.
به رابطه ی انتسابی برگ و درخت و شاخه نگاه کن.
هر برگی که از درختی بیفتد، دیگر متعلّق به آن نیست.
حتّی اگر شاخه باشی و ریشه و آوندت با آن یکی باشد،
وقتی از آن درخت جدا شدی دیگر به آن متصل نیستی. اگر می خواهی از ریشه ات محارست کنی؛
ظرفی نباش که هر م
چقدر این قسمت از ترانه ی تیتراژ سریال نون خ 2 را دوست دارم که می گوید:
 
تو چون رود سپیدی که به دریا می رسم از تو
بزرگی مثل الوندی چه عشقی زاده شد در تو
تو مثل بیستون هستی،تو حتما قصر شیرینی
تو انقدر عشق داری که منو فرهاد می بینی
 
با تک تک واژگانی که در ترانه هست دوستش دارم.خصوصا وقتی با تصاویر قصر شیرین و بیستون به نمایش در می آید.به گمانم ترانه سرای آن سارا کاشفی است.
باد کولر چه قدر سرد شده. این یعنی فصل غرغر تمام نمی‌شود!
روزهایی که می‌گذرد، خودم نیستم انگار. رپ گوش می‌دهم، با هر کسی که نگاهم به نگاهش بیافتد حرف می‌زنم، در گروه‌ها، در توییتر، همه جا حرف می‌زنم. حتا جلوی غریبه‌ها گریه کردم، و جلوی دانش‌آموزهایی که بعد از ساعت مدرسه مانده بودند. انگار کسی به گربه‌ای باورانده باشد که بلد است روی دو پا راه برود. سکندری خوران روی دو پا راه می‌روم و خودم را مسخره می‌کنم. ظرف روغن را برمی‌گردانم و هیچ وقت
زندگی با همه تلخیاش
یه درس خوب بهم داد
اونم اینه که رفیق
اونی نیست که باهاش خوشی
رفیق اونیه که بدون اون داغونی

فکر نکنید هر کس که از راه رسید
هر کس که با شما خندید
هر کس که چند صباحی گیر داد و پیگیر شد
می تواند رفیق شما باشد …
رفاقت جریانیست توی خون آدم که یکباره میجوشد
وقت هایی که بداند بودنش لازم است
همین به موقع بودن، چگونه بودن می‌شود اصالتِ یک رفاقت

تنفس شروع زندگیست
عشق قسمتی از زندگیست
اما دوست خوب قلب زندگیست !

آدمها همدیگر را پیدا می
زندگی با همه تلخیاش
یه درس خوب بهم داد
اونم اینه که رفیق
اونی نیست که باهاش خوشی
رفیق اونیه که بدون اون داغونی

فکر نکنید هر کس که از راه رسید
هر کس که با شما خندید
هر کس که چند صباحی گیر داد و پیگیر شد
می تواند رفیق شما باشد …
رفاقت جریانیست توی خون آدم که یکباره میجوشد
وقت هایی که بداند بودنش لازم است
همین به موقع بودن، چگونه بودن می‌شود اصالتِ یک رفاقت

تنفس شروع زندگیست
عشق قسمتی از زندگیست
اما دوست خوب قلب زندگیست !

آدمها همدیگر را پیدا می
زندگی با همه تلخیاش
یه درس خوب بهم داد
اونم اینه که رفیق
اونی نیست که باهاش خوشی
رفیق اونیه که بدون اون داغونی

فکر نکنید هر کس که از راه رسید
هر کس که با شما خندید
هر کس که چند صباحی گیر داد و پیگیر شد
می تواند رفیق شما باشد …
رفاقت جریانیست توی خون آدم که یکباره میجوشد
وقت هایی که بداند بودنش لازم است
همین به موقع بودن، چگونه بودن می‌شود اصالتِ یک رفاقت

تنفس شروع زندگیست
عشق قسمتی از زندگیست
اما دوست خوب قلب زندگیست !

آدمها همدیگر را پیدا می
 
ترک اعتیاد و روش های درمان آن
اگر چه عوارض ثانویه اعتیاد در بین گروهی از معتادین كه به دلیل فقر و تنگدستی امكان تامین هزینه زندگی خود را ندارند ،سبب می شود كه برای خرج اعتیاد خود دست به هر كاری بزنند ، نسبت به سر و وضع و بهداشت فردی بی تفاوت شوند و در یك كلام مشمول تمام صفاتی كه جامعه به معتادان نسبت می دهد باشند اما این عمومیت ندارند و اكثریت معتادان را شامل نمی شود.
 رش ، او را به وادی خلاف سوق می دهد. خوشبختانه مدتی است كه در قوانین تجدید نظ
سلام
معنای اول برای سکولاریزم (ملایم): عدم توجه به علوم ماورائی
ممکن است اعتقاد به ماوراء داشته باشد اما در امور معرفتی، گویا وجود ندارند و توجهی بهشان نمی شود.
معنای دوم برای سکولاریزم (خشن): اصلا ماوراء طبیعت وجود ندارد.
اصالتِ ماده، انکار ماوراء طبیعت، انکار خدا و دین
در امور دنیوی (اقتصاد، حقوق، تعلیم و تربیت،...) دین حضور نداشته باشد!
حتی در معنویات (عرفان سکولار!)
یا در مباحث سیاسی ، توصیف یا تبیین یا استراتژی ها، از دین استفاده نشود.
جدا
، یک چیز دیگری هم وجود دارد که این روزها ذهنم را خیلی درگیر کرده.  از این زاویه که نگاهش می‌کنم ، معشوقه بودن، به نسبت تمام شغل هایی که مجبور هستیم در زندگی مان بپذیریم، آسان ترین شغل دنیاست. ( البته تاکیدم بر « از این زاویه» ست چون که از زاویه ی دیگری، مضطرب ترین شغل دنیا هم هست )  منظورم این است که از دانش آموز یا دانشجو بودن ساده تر است، از وکیل شدن ساده تر است، از آگاه بودن ساده تر است، از روشنفکر بودن ساده تر است، و تقریباٌ از همه‌چیز. و بخش
بقلم شهروز براری صیقلانی اپئزود اول از اثر شماره یک                    نویسنده اثر     شهروز براری  صیقلانی  اثر   
L♥o♥v♥e♥♥♥s♥h♥i♥n♥♥b♥r♥a♥r♥y♥
 
داستان اول ♦♦ از شهروز براری صیقلانی   ♦♦
        
               همواره حرفهایم را نتوانستم بگویم ، درعوض بی وقفه نوشته آم . چه توان کرد وقتی توان ابراز نباشد؟ نوشتن بهتر از در خود نهفتن است . هر چه است از نگفتن بهتر است. افسوس ک اشتیاق خواندنش نباشد. افسوس.....
ترا روی کاغذ ها جامیگذارم و میروم ،م
مدتیه در فضای مجازی بحث‌های زیادی منتشر میشه که وجه مشترک همه اونها اینه که قانون حجاب، معادل توهین به مرده. در این متن‌ها، گفته میشه اسلام مرد رو به مثابه موجودی تلقی کرده که از لحاظ جنسی بسیار تحریک پذیره و مردها رو بیمارانی دیده که زن موظفه برای جلوگیری از بروز بالفعلِ بیماریِ بالقوه‌شون حجاب کند!!
در این بحث‌ها می‌بینیم که تحریکات هورمونی انسان و علی الخصوص مرد، که در اسلام (و حتی قوانین علمی هم) روش مانور داده شده به منزله بیماریِ جن
این روزها که کمتر می‌نویسم و می‌خوانم، احساسِ نیازی شدید را در زیستِ روزمره‌ام حس می‌کنم. انگار کمبودِ چیزی مهم، آزارم می‌دهد. سرم شلوغ‌تر از همیشه است و می‌دانم قرار است شلوغ‌تر هم شود. امروز بعد از یک‌دهه ـ و بیشتر ـ مسیرم به مطبِ یک چشم‌پزشک افتاد. آقای دکتر با لحنی بسیار آرام، طوری که انگار می‌ترسد صدایش را بلند کند، مدام ازم درخواست می‌کرد که از این صندلی روی آن صندلی بنشینم و مستقیم به جلو نگاه کنم. به‌نظرم به‌خاطرِ این دستوردا
"پس چرا هیچ‌کس‌کاری‌نمی‌کنه؟ :" این‌همیشه‌ ورد زبون‌ام بود. بعدا فهمیدم‌ اون‌ هیچ‌کس، خودِ من‌بودم." (استیو ونت‌ورث) 
پیش‌ از‌ منشورِ حقوق‌ِبشر، منشورِ وظایف ِ‌بشر خیلی خیلی لازم‌ترهست. (گاندی)
معرفی کتاب چه باید کرد از لئو تولستوی
چه باید کرد یکی از آثار برجسته تولستوی و از پرمعناترین و ژرف‌ترین آن‌هاست. تولستوی در این کتاب با جملاتی ساده و روان یکی از دشوارترین موضوع‌های جامعه خود، یعنی وضع دلخراش یک طبقه از مردم را به تصویر می
 
مهم: با وجود قانونِ ارزی جدید برای دسترسی واردکنندگانِ کالاهای گروه آی‌تی به سامانه‌ی نیما، قیمت‌ِ قطعات همچنان با ارزِ آزاد محاسبه می‌شود. 
در دی‌ماه مادربرد و کارتِ گرافیک‌های حرفه‌ای در بازار داخلیِ با کمبود و افزایشِ قیمت مواجه شدند و در نتیجه قیمتِ کامپیوتر هم افزایشِ نسبی را تجربه کرد.
پردازنده‌ی نسلِ قبلی Core i7-8700K همرده‌ی Core i7-9700K محسوب می‌شود و هنوز انتخابِ مناسبی برای این رده سیستم است و بعید است گلوگاه شود. همچنین با کارت
پس از سال ها دوری و بعد از مدت ها تلاش برای فراموشی، به واسطه هویت شغلی
جدید، دوباره وارد فضای آکادمیک شدم. سرنوشت انگار روند زندگی مرا به دانشگاه گره
زده بود. من توانایی گریز از دانشگاه را نداشتم و دانشگاه نیز از من. روز اولی که
وارد دانشگاه شدم، غربت عجیبی وجود مرا فرا گرفت. فضاها و کالبدهایی که بین من و
دانشگاه پیوند برقرار می کرد، خالی از همه چیزهایی بود که بدان معنا می بخشید. من
در «وطن خویش غریب»، باید به سوگ همه چیزهایی می نشستم که روح را
  عباس میلانی در پاورقی یکی از کتاب های خود به اشارت می نویسد: وقتی به خاطر می آوریم که نه تنها اغلب اولیای تذکره الاولیا که بخش اعظم شعرا و فلاسفه و مورخان فرهنگ ما سنی مذهب  بودند و این واقعیت را در کنار تصویر رایج و عامیانه ای می گذاریم که اغب شیعیان ایران درباره ی سنیان در ذهن دارند، به نوعی دو پارگی حیرت آور در هویتِ فرهنگی خود پی می بریم.
 
  ذکرِ این گفته به قصدِ روشن شدن چند طرح و فکر پیشِ خودم است. اغلب در کتاب های تاریخ، حتی به قلمِ بزرگ
شعر در مورد غم
در این مطلب از سایت جسارت سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد غم برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
وقت آن شد که سر خویش، من از غم شکنم
آهی از دل کشم و حلقهٔ ماتم شکنم
گر مراد دل من را ندهد این گردون
همه اوضاع جهان، یکسره در هم شکنم
شعر در مورد غم
زان دم که شدیم آشنای غم تو
بیگانه زخویشم از جفای غم تو
با عشق تو عهد ما چو محکم بودست
کردیم جهان و جان فدای غم تو
شعر در مورد غم و اندوه
ز بازا
    
      دخترکی راه راه قسمت اول . 

ادما تو زندگی در برخورد با دیگران رفتار و اخلاقهای متفاوتی از خودشون نشون می دن و به نوعی با محیط اطراف و اتفاقات پیرامونشون ارتباط بر قرار می كنن در واقعه هر كس اخلاق خاص خودشو داره
مثلا بعضیا می تونن خیلی خشك و جدی باشن مثل بابای خدابیامرزم انقدر خشك و جدی كه اگه یه شب با كمربند به جون مادربد بختم نمی یوفتاد شام از گلوش پایین نمی رفت
و یا خیلی شوخ طبع و بذله گو.............. مثل اقای كیهانی دربون شركت
حرافترین
1
وقتی از جریانِ جاری زندگی سخن می گوئیم از چه چیزی نام می بریم ؟ آیا زیستن به خودی خود نوعی از راهی بودن را در راه ما به نشانه گٌذاشته ؟ راه زندگی همان سطحِ صافِ زیستن به وقتِ رفتن و قدم زدن باشد . گهگاهی زمینِ مٌسطح متنوع و متفاوت از روالِ پیشین گردد و بدان شکل می توان سختی زیستن را به نام زندگی نامی نشاند . آدمیان وقتی در حالِ پویشِ دائمی برای کوششِ مسائل ِ زندگی خود حاضرند و "تنها" هستند و بر یک انتخاب و تفاوت و تنوع ایام را می گٌذرانند . زنی را

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

دوره آموزشی نورپردازی گرگان